آنقدر اين نگراني و تشويش زياد بود كه تا آخر گفتوگو نميدانست چه نام مستعاري را براي اين گفتوگو انتخاب كند تا آنكه دست آخر درخواست كرد خود را فدايي آيتاللهشيخ عيسي قاسم معرفي كند و من هم از اين نام مستعار استفاده خواهم كرد. در كمتر از يكساعتي كه با او صحبت كردم او از بسياري از رنجهاي مردم بحرين پرده برداشت. بسياري از شكنجههايي كه مردان و زنان بحريني متحمل ميشوند را بازگو كرد؛ شكنجههايي كه او دربيش از 2سال اخير با آنها دست وپنجه نرم كرده بود اما ظاهرا بسياري را نيز بهدليل شرم و حيايي كه داشت تلاش كرد همچنان در سينه خود محفوظ نگه دارد. گفتوگوي زير بيانگر بخشي از زندگي مردمي است كه به گفته وي تنها خواستار حقوق وآزاديهاي خود براساس دين اسلام هستند اما با صفآرايي جلادان سازمانهاي اطلاعاتي مختلف جهان در كشورشان براي سركوب اين خواسته روبهرو شدهاند.
- مردم بحرين به چه جرمي دستگير و شكنجه ميشوند؟ بهانه مسئولين امنيتي بحرين براي دستگيري مردم اين كشور چيست؟
در واقع بهانه خاصي وجود ندارد، شما كافي است كه شيعه باشيد تا همواره در مظان اتهام آنها قرار بگيريد. حمله به شيعيان صرفا بهدليل حمايت از اهل تسنن در بحرين نيست بلكه هدف آنها ايجاد تفرقه مذهبي در ساختار جامعه بحرين است. آنها نميخواهند كه مردم بحرين يكپارچه و يكدست در مقابل ظلم قرار بگيرند چون در اين صورت ديگر احتمالا جايي براي پايگاه نظامي آمريكا در كشورمان نخواهد بود، از اينرو تلاش ميكنند تا با دستاويز قرار دادن حقطلبي و درخواست مردم بحرين براي دستيابي به آزادي اسلامي، اهل تسنن را مقابل شيعيان قرار دهند. با توجه به اينكه شيعيان اكثريت جمعيت بحرين را تشكيل ميدهند، درخواست مشروع آنها براي زندگي بهتر با نمادهاي شيعي آن يك مسئله ساده است اما اهل تسنن نيز توسط خانواده حاكم آلخليفه چندان به رسميت شناخته نميشوند.
- درخواستهاي شما از حكومت دقيقا چيست؟ شما چه چيزي براي زندگي ميخواهيد كه نداريد؟
پيش از هر چيزي، آزادي در چارچوب اسلامي است كه از آن محروم هستيم. از بين رفتن فساد و رانتخواري و پايان دادن به قبضهشدن تمامي منافع كشور در دست خانواده آلخليفه و پايان دادن به تبعيض بين آحاد مختلف مردم. بعد از اينها خواستههاي ديگري نيز داريم؛ مثلا توقف اعطاي تابعيت گسترده به مزدوران خارجي كه براي سركوب مردم به بحرين ميآيند ازجمله درخواستهايي است كه تمامي آحاد جامعه بحرين براي تحقق آن تلاش ميكنند.
- چه دليلي داريد كه تمامي آحاد مردم بحرين چه شيعه و چه سني نسبت به اوضاع زندگي خود ناراضي هستند؟
من براي اثبات اين گفته يك مثال براي شما ميآورم. در ابتداي انتفاضه فوريه يا قيام «لؤلؤه» گشتيهاي امنيتي پليس بحرين بهطور كامل در اختيار اهل تسنن اين كشور قرار داشت اما بعد از ابراز همدردي بسياري از اين مأموران با هموطنان خود، مدتهاست كه ديگر هيچ مأمور بحريني بدون همراهان خارجي مزدور حق گشتزني در خيابانهاي كشور را ندارد. امروز در هر خودروي گشت امنيتي اگر 2مأمور بحريني باشند 2نفر خارجي هم آنها را همراهي كرده و بر عملكرد آنها نظارت ميكنند. امروز مزدوراني از نيروهاي امنيتي اردن، شورشيان سوريه، مزدوران يمني و تعدادي از بقاياي گروه فدائيان صدام كه بعد از سرنگوني اين رژيم به خارج از آن گريختهاند در اين كار مشاركت دارند زيرا حاكمان بحرين اعتماد چنداني حتي به مأموران خود هم ندارند.
- چرا تو را دستگير و شكنجه كردند؟
من هم از اين قاعده مستثنا نيستم. مرا نيز به بهانههاي واهي و به همان دلايلي كه قبلا اشاره كردم نه يكبار بلكه چندبار دستگير و مورد شديدترين انواع و اقسام شكنجهها قرار دادند. آثار اين شكنجه تاكنون بر بدنم باقي مانده و باعث معلوليتهاي مختلفي براي من شده است.
- چه نوع شكنجههايي عليه دستگيرشدگان بهكار برده ميشود؟
مزدوران و شكنجهگران آلخليفه وحشيانهترين شكنجهها را عليه مردم بحرين بهكار ميگيرند؛ بهطور مثال آثار شكنجه روي بدن من هماكنون از فرق سر تا نوك پا همچنان باقي مانده است كه همه آنها كاملا مشهود است. اگر بخواهم انواع شكنجهها را تشريح كنم بايد از ضربات سختي كه بر جمجمه وارد ميكنند شروع كنم؛ ضرباتي كه باعث بروز چند شكستگي در جمجمه من شده است. حين بازجويي مداد نوك تيزي را وارد سوراخ گوشم ميكردند و هر بار كه پاسخي باب ميل آنها نميدادم ضربهاي به آن وارد ميكردند كه همانند پتكي جمجمهام را به لرزه درميآورد. بهدليل همين شكنجه من هماكنون شنوايي يكي از گوشهايم را از دست دادهام و اين امر براي بسياري از دوستانم هم رخ داده است. امروز من گزارشهاي پزشكي، هم از داخل بحرين و هم از پزشكان خارج از كشور در اختيار دارم كه تأكيد دارند بهدليل اين شكنجهها من از ناحيه يك گوش ناشنوا هستم.
جلادان، مداد نوك تيز را داخل سوراخهاي بينيام هم كردند كه تبعات و آثار آن تا به امروز با خونريزيهاي مستمري كه از ناحيه بيني دارم ادامه دارد. استفاده از اشياي نوك تيز و حتي كليد براي زخمي كردن صورت بهويژه صورت بانوان و دختران هم از ديگر روشهاي بهكار رفته ابتدايي در بازجوييهاست. در همان لحظات اوليه دستگيري، بهويژه اگر اين دستگيري توسط مزدوران اردني يا يمني صورت پذيرد فرد را روي جدول كنار خيابان ايستانده و درحاليكه چشمانش بسته است با ضربهاي سخت روي پايش عملا پاي او را ميشكنند. جلادان، ساعدم را در زمان بازجويي از 2ناحيه شكستند و تا مدتي هم حاضر به درمان آن نشدند. دريل، ابزار عادي در اتاقهاي بازجويي آلخليفه است. بقاياي فدائيان صدام به شكل گستردهاي از آن عليه شهروندان بحريني استفاده ميكنند. سوزاندن با آب گرم، سيگار، فندك و اتو نيز از ديگر شكنجههاي متداولي است كه عليه بازداشتشدگان بهكار رفته و من هم از آن بينصيب نماندم. در كنار آن فلك كردن و شكنجه با برق هم جزو وعدههاي معمول هر دور بازجويي محسوب ميشود. شكنجههاي روحي و رواني نيز به شكل گستردهاي در بازداشتگاههاي رژيم آلخليفه بهكار ميرود. بعد از دستگيريام آنها تمامي برادران، عمو و پسرعموهايم را در مقابلم شكنجه كردند. درحاليكه من به صندلي بسته شده بودم صداي شكستهشدن استخوانهاي عمويم را زير شكنجه ميشنيدم. آنها حتي براي فشار رواني بر من و به تصور اينكه دخترعمويم نامزدم است، او را هم جلوي چشمانم بهشدت شكنجه كردند. شكنجه براي اعتراف گرفتن تمامي طول شبانهروز ادامه پيدا ميكرد و صرفا با بيهوش شدن قرباني اين روند متوقف ميشد. آخرين بار مرا آنقدر شكنجه كردند كه به حالت نيمهجان در آمدم و با گوش خود شنيدم كه آنها به يكديگر ميگفتند فلاني ديگر زنده نخواهد ماند. شدت جراحات من به حدي بود كه آنها مرا به بيمارستان نظامي بردند اما زخمهايم بعد از گذشت بيش از 2سال همچنان باقي است.
- چه اقدام روحياي بهشدت شما را تحتتأثير خود قرار داده است؟
در دورههاي پاياني بازجويي بودم كه يكي از مزدوران آمد و به من گفت من برگه آزادي تو را گرفتهام و بعد از چند ناسزا به آلخليفه از من خواست تا خود را براي بازگشت به خانه آماده كنم. در آن زمان تمامي برادرانم در بازداشت بودند و مادرم در خانه تنها بود، ظاهرا به مادرم هم خبر داده بودند كه بايد در منزل بايستد و اگر يك قدم جلوتر بيايد فرزندش را خواهند كشت. مرا درحاليكه چشمانم بسته بود اول كوچه از خودروي پليس پياده كردند، چشمبندم را برداشتند و مرا رو به ديوار قرار دادند. از زير چشم، چهره مضطرب مادرم را ميديدم كه هم براي رسيدن به من لحظه شماري ميكرد و هم از بيم اقدام نيروهاي امنيتي از در خانه تكان نميخورد. اين مزدور در گوش من گفت اين برگههاي آزادي تو است تو فقط به آلخليفه ناسزا بگو تا من تو را آزاد كنم. گفتم من در بازجوييها هم گفتم كه چنين كاري نكردهام. ما بهدنبال حق خود هستيم نه ناسزا گفتن به ديگران. چندبار اين درخواست را تكرار كرد اما من حاضر نشدم به خواست او عمل كنم، پس مرا دوباره به داخل خودرو كشيد و من را بدون آنكه بتوانم با مادرم حرف بزنم به بازداشتگاه بازگرداند و من از آن پس ديگر هرگز مادرم را زنده نديدم.
- چه كساني شما را شكنجه ميكردند؟ آيا همه بحريني بودند يا خارجيها هم در ميان آنها به چشم ميخوردند؟
همانطور كه گفتم شكنجهگران از مليتهاي مختلفي هستند، از سعودي، پاكستاني و اردني و سوري و يمني گرفته تا فدائيان صدام كه در رأس آنها قرار دارند. اكثر شكنجهگران زندانهاي صدامحسين اكنون خدمات خود را به آلخليفه ارائه ميكنند. در واقع بايد بگويم كه امروز شيعيان بحرين با همان روشهايي شكنجه ميشوند كه مردم عراق در دوره صدامحسين شكنجه ميشدند. در اتاقهاي بازجويي تعدادي از مأموران آمريكايي هم حضور دارند اما آنها صرفا نظارهگر اين اقدامات هستند و در زمان بازجويي نه حرفي ميزنند و نه مستقيما در امر شكنجه دخالت ميكنند.
- گفته ميشود برخي از اعضاي خانواده حاكم بر بحرين نيز در امر شكنجه و آزار دستگيرشدگان مشاركت دارند، آيا شما به چشم خود آنها را در زمان شكنجه شدن ديدهايد؟
بله، نهتنها اعضاي خانواده آلخليفه و فرزندان پادشاه بحرين بر امر شكنجه نظارت دارند بلكه خود نيز اقدام به شكنجه برخي از فعالان سياسي ميكنند. حتي يكي از دختران پادشاه كه فكر ميكنم «موزه» نام دارد نيز به شكل پررنگي در كار شكنجه شهروندان بحريني مشاركت دارد. اين دختر كه اصطلاحا پسرنماست حوزه فعاليت خود را از زندان زنان به ميان مردان هم كشانده و بسياري از جوانان بحريني را شخصا شكنجه ميكند.
- منظور شما از اهانت به مقدسات چيست؟
بهطور خلاصه خدمتتان عرض كنم هجمه شديدي عليه مقدسات اسلامي و بهويژه شيعي در بحرين صورت گرفته و ميگيرد. علاوه بر اهانت به معتقدات ديني و مذهبي، آلخليفه رويكرد خاصي در اهانت به روحانيون بحريني دارد كه اين اهانتها، بهويژه در رابطه با روحانيون دستگيرشده با شدت و تمركز بيشتري انجام گرفته و تلاش ميشود كه اين روحانيون مورد شديدترين آزارها و اهانتها قرار گيرند.
- دورنماي مقاومت در بحرين را چگونه ميبينيد؟ مردم بحرين بعد از اين همه اقدامات سركوبگرانه چه خواهند كرد؟
مردم بحرين همقسم شدهاند كه با هر بهايي به پيروزي برسند. مهريه حفظ آب وخاك و زمين، خون است و مردم بحرين آمادگي پرداخت اين مهريه را دارند. تمامي تلاشهاي انجامگرفته توسط مردم بحرين آن است كه نسلهاي بعدي ما در آزادي اسلامي زندگي كنند. مطمئن باشيد مقاومت ما از توان سركوب آنها قدرتمندتر است و ما اميدواريم و شما هم مطمئن باشيد تا چند سال ديگر نهتنها بحرين بلكه كل منطقه شاهد اضمحلال ساختارهاي خودكامه خواهد شد.
نظر شما